دلم بد جوری از...

مدتهاست که دلم بدجوری از دنیا گرفته آخه هرچی سعی می کنم به هدفی که می خوام نزدیک شم نمی تونم بهش دست پیدا کنم .نمی دونم ولی:هیچ چیز مثل این نمی شه که یک نفر رو دوست داشته باشی ولی نتونی بهش ثابت کنی .سخت ترین چیز اینه که عشقت کنارت باشه ولی نتونی لمسش کنی و حتی نتونی بهش نگاه کنی .بدتر از همه اینا اینه که عشقت رو می بینی ولی رسیدن به اون یه چیزی مثل محاله .شب و روز تو فکر اینم که چطور می تونم به عشقم برسم .خدایا!گناه من چیه؟ که عاشقم و باید اینقدر زجر بکشم؟خدایا عشق رو خودت تو وجودم گذاشتی و شعله های این عشق را با اومدنش روشن کردی .خدایا پس چرا نمی ذاری پیشم بمونه؟چون بیشتر از خودم دوستش دارم ؟چون از خودم برام عزیزتره ؟میگن عشقی که از رنگی بود عاقبت ننگی بود.خدایا!عشق من که از روی رنگ وهوس نیست !خدایا تو را به بزرگیت قسم میدم :عشقم را ،وجودم را از من نگیر....!

 

 

سوگند نامه:

  سوگند به غروب عشق ، به اشک شقایق

  سوگند به لبخند شیرین و اشک عزم عاشقان

  سوگند به نفس، نفس های آخر معشوقان در بند

  سوگند به فریاد خون انگیز مرغان در لحظه های جدایی

  سوگند به گرمی دستهایت ، به لبخند زیباو دل نوازت

  سوگند به اشک هایت که روی گونه های چون صدف جاری می گردد

  سوگند به فریاد،فرهاد در بستر پاک شیرین

  که دوستت دارم                                                                           

             ای...